بوی تلخ قهوه ی بـرند ترک; توی ویترین مغازه ی پیرمرد مو سفیدِ ارمنی; توی همون خیابونی که با هم قدم میزدیم منو دیوونه می کنه... وقتی کلاه شاپوشو رو سرش جا به جا کرد... قربان اسپرسو؟